امیرصدراجونمامیرصدراجونم، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره
امیرحسین جونمامیرحسین جونم، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

دنیای پسرونه هام

سنجش

بلاخره بعد از چند جا رفتند جای خانه ثبت نام کردیمت پسر گلم فردا95/4/1 نوبت سنجش داری اصلا باورم نمیشه که امسال میخوای بری کلاس اول خیلی هیجان زده و خوشحال هستم امیدوارم که زیاد اذیت نشی و موفق باشی ...
31 خرداد 1396

ثبت نام مدرسه

این روز ها درگیر مدرسه امیر صدرا جان هستیم و داریم کار های ثبت نام را انجام میدیم بعد از این که  چند جا برای ثبت نام رفیم و گفتند فقط باید در منطقه خودتون ثبت نام کنید ما برا ی تحقیق در خانه ها میایم مجبور شدیم که اطراف خانه اسمت را بنویسیم امید وارم که موفق باشی گلم واین که من هنوز باورم نمیشه شدی کلاس اولی  خیلی زود میگذرد خیلی عزیزم ...
21 خرداد 1396

یه شوک

یک هفته ای بود که امیر صدرا وقتی از مهد کودک بر میگشت  ناهار نمیخوردش و میگفت که من سیرم من هم با خودک گفتم نکنه که گرما زده شده چیزی نمیخواد خلاصه  امیر صدرا جان یه روز اومد و گفت که که من کیک و شیر خریدم گفتم مگه پول داشتی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟  گفت نه به من دادند  رفتم مهد و جویا شدم دیدم بله اقا هر روز که میخواسته بیاد خانه برای خودش کیک و شیر میگرفته و میخورده میگفته خاله من گرسنه ام و بهش میدادند فهمیدم که یه حساب دفتری برای خودش درست کرده این هم از کار شیطون بلای ما   ...
4 خرداد 1396

مسابقه

چند وقت پیش مهد کودک امیر صدرا مسابقه دوچرخه سواری گذاشته بود خیلی ذوق میکردی و دوست داشتی که شر کت کنی همش میپرسیدی مامان من و ثبت نام کردید خلاصه روز مسابقه رفتیم فرهنگ سرا و بچه ها باید تکی تکی مسابقه میدادند و زمان را ثبت میکردند وقتی که فهمیدی این جوریه اصلا خوشت نیومدی و گفتی که این مسابقه نیست به درد نمیخورد خلاصه برنده مسابقه  همه ی بچه ها بودند 
4 خرداد 1396
1